روزی دختر جوانی در چمنزار قدم می زد و پروانه ای را لابه لای بوتهء خاری گرفتار دید.او با دقت زیاد پروانه را رها کرد و پروانه پرواز کرد و سپس باز گشت و تبدیل به یک پری زیبا شد و به دختر گفت:"به خاطر مهربانیت هر آرزویی که داشته باشی برآورده خواهم کرد".دخترک گفت:"می خواهم شاد باشم"پری در گوش دختر چیزی گفت و ناپدید شد.
زمانی که دختر بزرگ شد در آن سرزمین کسی شادتر از او وجود نداشت.هر گاه کسی از او درباره راز شاد بودنش سوال می پرسید او با لبخند جواب می داد:من فقط به حرف پری مهربان گوش کردم
زمانی که دختر پیر شد همسایه ها می ترسیدند او بمیرد و با مرگش راز شگفت انگیز شادی با او دفن شود.آنها با التماس از او راجع به این راز می پرسیدند.
پیر زن با خوشرویی راز پری را گفت:که
اصلا مهم نیست آدمها که باشند و چقدر سعادتمند به نظر برسند" آنها هر که باشند به من نیاز دارند "
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 10:30 صبح روز یادداشت ثابت - شنبه 92 آبان 5
پادشاهی از عارفی پرسید:جمله ای برای من بگو که وقتی شادم غمگین
ووقتی غمگینم شاد شوم.
عارف گفت:این نیز بگذرد!
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 11:22 عصر روز یادداشت ثابت - یکشنبه 92 مهر 29
درد ورنج دست خدا در کار زندگیمان است
پس به یاد داشته باش دفعه دیگر اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد ممکن است دودهای برخواسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند
خدایا شاکرم بر آنچه به من داده ای می دهی و خواهی داد.بر نداده ات هم شاکرم که حکمتی در آن است
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 11:51 صبح روز یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 مهر 25
روزی دروغ به حقیقت گفت:میل داری با هم شنا کنیم
حقیقت ساده لوح پذیرفت وگول او را خورد.آن دو با هم به کنار ساحل رفتند حقیقت لباسش را در آورد و داخل آب رفت اما دروغ حیله گر فورا لباسهای او را پوشید.از آن روز به بعد حقیقت همیشه عریان وزشت است و دروغ در لباس حقیقت زیبا و فریبنده
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 11:23 صبح روز یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 مهر 25
خدای تو چگونه است:
خدایی که استادان دانشگاه درباره آن به ما می آموزند و خدایی که خود به ما می آموزد
خدایی که مردم همیشه درباره اش صحبت می کنند و خدایی که خود با ما سخن می گوید
خدایی که هراسیدن از او را آموخته ایم و خدایی که از عطوفت با ما سخن می گوید.
خدای تو چگونه است؟
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 11:15 صبح روز یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 مهر 25
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید
چون بدانی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب می کند
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 2:57 عصر روز یادداشت ثابت - شنبه 92 مهر 14
شاد کردن دیگران نه خرجی دارد نه زحمتی یک لبخند کافی ست.
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 9:38 صبح روز یادداشت ثابت - سه شنبه 92 مهر 10
هیچگاه!هرگز به کسی نخواهم گفت که شب هنگام خورشید در چشمان تو آرام می گیرد
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 9:31 صبح روز یادداشت ثابت - سه شنبه 92 مهر 10
کسی را که دوست داری رهایش کن که اگر برگشت از آن توست
و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده است...
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 8:13 عصر روز یادداشت ثابت - یکشنبه 92 مهر 8
کسی را دوست داری به او بگو زیرا:
قلب ها معمولا با کلماتی که ناگفته می مانند می شکنند
نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 7:21 عصر روز یادداشت ثابت - یکشنبه 92 مهر 8