سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دیگران هر که باشند به من نیاز دارند!(ادامه مطلب) - پارسی هنر






درباره نویسنده
دیگران هر که باشند به من نیاز دارند!(ادامه مطلب) - پارسی هنر
محبوبه یاس
مرا خواهی شناخت.....
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
مهر 92


لینکهای روزانه
بلینک
شاه هاستینگ [1]
کسب درامد
آموزش خیاطی
بی نام
سید الکریم
جاستین
چهره
نقاشی چهره
پیوند های روزانه
[آرشیو(10)]


لینک دوستان
خورشید تابنده عشق
شهر عشق
بلوچستان
رود تنها نیست
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
برترین لحظه ها
جهاد ادامه دارد...
*bad boy*
The best of the best
صدای دل...
ترخون
دریایی از غم
در آغوش خدا
sajadb.tk
جیغ بنفش در ساعت 25
نت سرای الماس خانلق
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
غزلیات محسن نصیری(هامون)
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
دوستانه
pink love
دل نوشته های یک دیلامی
بیخیال همه حتی زندگیم
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
ღღدخــــتــــــرصــــورتـــــیღღ
بهار عشق
عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست
دل شکسته
ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ
محبوبه
تینا
معماری نوین
طراحی چهره
Chamran University Accounting Association
بهترین دوست
محبوبه
برترین عکسها و آهنگها
تدریس تضمینی دروس حسابداری هنرستان و کارودانش
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب سایت

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
دیگران هر که باشند به من نیاز دارند!(ادامه مطلب) - پارسی هنر


لوگوی دوستان




















وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :42288
بازدید امروز : 20
 RSS 

روزی دختر جوانی در چمنزار قدم می زد و پروانه ای را لابه لای بوتهء خاری گرفتار دید.او با دقت زیاد پروانه را رها کرد و پروانه پرواز کرد و سپس باز گشت و تبدیل به یک پری زیبا شد و به دختر گفت:"به خاطر مهربانیت هر آرزویی که داشته باشی برآورده خواهم کرد".دخترک گفت:"می خواهم شاد باشم"پری در گوش دختر چیزی گفت و ناپدید شد.

زمانی که دختر بزرگ شد در آن سرزمین کسی شادتر از او وجود نداشت.هر گاه کسی از او درباره راز شاد بودنش سوال می پرسید او با لبخند جواب می داد:من فقط به حرف پری مهربان گوش کردم

زمانی که دختر پیر شد همسایه ها می ترسیدند او بمیرد و با مرگش راز شگفت انگیز شادی با او دفن شود.آنها با التماس از او راجع به این راز می پرسیدند.

پیر زن با خوشرویی راز پری را گفت:که

اصلا مهم نیست آدمها که باشند و چقدر سعادتمند به نظر برسندآنها هر که باشند به من نیاز دارند "



نویسنده » محبوبه یاس . ساعت 10:30 صبح روز یادداشت ثابت - شنبه 92 آبان 5